English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3669 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
layman U خارج از حرفه یا فن خاصی
laymen U خارج از حرفه یا فن خاصی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
variable U شمارهای که فقط با توابف خاصی در بخش خاصی از برنامه قابل دستیابی است
variables U شمارهای که فقط با توابف خاصی در بخش خاصی از برنامه قابل دستیابی است
locals U متغیری که توسط توابع خاصی در بخش خاصی از برنامه کامپیوتر قابل دستیابی است
local U متغیری که توسط توابع خاصی در بخش خاصی از برنامه کامپیوتر قابل دستیابی است
professionalism U صفات وعادات مخصوص اهل حرفه حرفه یی
out of bounds U خارج از خط کناری یا پایان یا خط دروازه توپ خارج از میدان واترپولو توپ مرده
hooked medallion U ترنج قلاب شکل [در این ترنج سر قلاب ها می تواند به سمت خارج و یا ترکیبی از داخل و خارج طراحی شود.]
trend U حرفه
occupations U حرفه
trends U حرفه
traded U حرفه
crafts U حرفه
trade U حرفه
skill U حرفه
mystery U حرفه
mysteries U حرفه
craft U حرفه
workless U بی حرفه
business U حرفه
businesses U حرفه
occupation U حرفه
professional <adj.> U حرفه ای
professions U حرفه یی
careers U حرفه
careering U حرفه
careered U حرفه
career U حرفه
mTtiers U حرفه
metiers U حرفه
metier U حرفه
avocation U حرفه
craftsman trade U حرفه
professions U حرفه
vocation U حرفه
line of business U حرفه
vocations U حرفه
profession U حرفه
profession U حرفه یی
reliance on a document U استناد به مدرک خاصی
particularity U بستگی بعقاید خاصی
referring to a document U استناد به مدرک خاصی
particularism U دلبستگی بمرام خاصی
vocations U حرفه صدا
dilettante U غیر حرفه
dilettantes U غیر حرفه
dilettanti U غیر حرفه
professionalism U حرفه یی بودن
prizefighter U مشت زن حرفه یی
professionalize U حرفه یی کردن
avocation U کار حرفه
careerist U حرفه دوست
pursuits U حرفه پیشه
pursuit U حرفه پیشه
careerists U حرفه دوست
legal profession U حرفه وکالت
professionalize U حرفه یی شدن
technologist U حرفه شناس
trade U پیشه حرفه
trade U حرفه کسب
vocation U حرفه صدا
traded U حرفه کسب
traded U پیشه حرفه
attitudinize U حالت خاصی بخود گرفتن
intonate U با لحن خاصی تلفظ کردن
interspecies U واقع در بین دستههای خاصی
meaner U معنی ومفهوم خاصی داشتن
interspecific U واقع در بین دستههای خاصی
mean U معنی ومفهوم خاصی داشتن
stockists U فرد یا شرکتی که کالای خاصی را
meanest U معنی ومفهوم خاصی داشتن
stockist U فرد یا شرکتی که کالای خاصی را
dead U [چوبکاری بدون ویژگی خاصی]
dialects U نسخه خاصی از یک زبان کامپیوتر
dialect U نسخه خاصی از یک زبان کامپیوتر
stylize U به روش یا سبک خاصی دراوردن
special administration U اداره قسمت خاصی از ترکه
intonate U بااهنگ خاصی ادا کردن
laic U شخص که علم خاصی را نداند
professions U افهار پیشه و حرفه
he is a physician byprofession U حرفه او طبابت است
prizefighting U مشت زنی حرفه یی
handicraft U صنعت دستی حرفه
profession U افهار پیشه و حرفه
contractors tool U ابزار حرفه ساختمان
career women U زن دارای حرفه یا پیشه
career woman U زن دارای حرفه یا پیشه
block U اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
blocked U اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
blinds U آنچه به کدهای خاصی پاسخ نمیدهد
blinded U آنچه به کدهای خاصی پاسخ نمیدهد
blind U آنچه به کدهای خاصی پاسخ نمیدهد
facies U منطقه مناسب رشدحیوان یانبات خاصی
selectively U آنچه داده خاصی را انتخاب میکند
blocks U اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
for no p reason U بی انکه دلیل خاصی داشته باشد
selective U آنچه داده خاصی را انتخاب میکند
specifies U جنبه خاصی قائل شدن برای
specify U جنبه خاصی قائل شدن برای
specifying U جنبه خاصی قائل شدن برای
technology U حرفه شناسی شناخت دانشی
technologies U حرفه شناسی شناخت دانشی
smithery U کار و هنر و حرفه فلزکاری
puts U ارائه دادن دراصطلاح یاعبارت خاصی قراردادن
doctrinaire U کسی که تابع دکترین خاصی است اصولی
dedicated U کامپیوتری که فقط برای مقصود خاصی است
sig U علاقمند به یک نرم افزاریاسخت افزار خاصی هستند
put U ارائه دادن دراصطلاح یاعبارت خاصی قراردادن
dd name U برچسبی که دستور تعریف خاصی را مشخص میکند
attachment U وسیلهای که به دلیل خاصی به ماشین وصل است
putting U ارائه دادن دراصطلاح یاعبارت خاصی قراردادن
toneme U لفظی که درالسنه اهنگی تلفظ خاصی داشته باشد
dedicated U برنامه یا تابع یا سیستمی که برای استفاده خاصی است
doped U قطعهای که به آن ماده شیمیایی خاصی اضافه شده است
code U سیستم علامتها و اعداد و حروف که فضای خاصی دارد
craft union U اتحادیه متشکل از متخصصین فن یاصنعت یا حرفه خاص
local U که فقط در بخش خاصی از برنامه کامپیوتری یا ساختار به کار می رود
integral U وسیله جانبی یا طرح خاصی که در سیستم نصب شده است
case law U رویهای که قاضی CL در موضوع خاصی اعمال میکند و از ان به بعدسابقه میشود
engine U بخشی از بسته نرم افزاری که تابع خاصی را انجام میدهد
locals U که فقط در بخش خاصی از برنامه کامپیوتری یا ساختار به کار می رود
demarche U عمل سیاسی اقدامی است که دولتی درمورد مسئله خاصی
pitches U دستور به وسیله صوتی موجی برای تغییر صورت با فاکتور خاصی
area U بخشی از حافظه یا کد که برای مقصود خاصی در نظر گرفته شده است
areas U بخشی از حافظه یا کد که برای مقصود خاصی در نظر گرفته شده است
terrane U طبقه سنگی که روی ان نوع سنگ خاصی تشکیل شده باشد
pacts U نوع خاصی از ارتباطات سیاسی است که در ان تعدادی از دول به طور مشترک
pact U نوع خاصی از ارتباطات سیاسی است که در ان تعدادی از دول به طور مشترک
pitch U دستور به وسیله صوتی موجی برای تغییر صورت با فاکتور خاصی
acupressure U روش تسکین درد و درمان بیماری از طریق فشار نقاط خاصی از بدن
The tribunal considered that this action amounted to professional misconduct. U برای دادگاه این اقدام برابر با اشتباه حرفه ای محسوب می شود.
boot U دیسک خاصی که حاوی برنامه راه انداز ونرم افزار سیستم عامل است
processor U ریزپردازنده جدا در سیستم که حاوی توابع خاصی تحت کنترل پردازنده مرکزی است
hot dog skiing U اسکی کردن با سرعت در میان پستی و بلندی یا بوس و تابع تکنیک خاصی هم نیست
phonetician U متخصص استعمال علائم وحروف خاصی برای نشان دادن طرزتلفظ کلمات صوت شناس
programs U نوشتن یا آماده کردن تعدادی دستورالعمل که کامپیوتر برای انجام عمل خاصی هدایت میکند
program U نوشتن یا آماده کردن تعدادی دستورالعمل که کامپیوتر برای انجام عمل خاصی هدایت میکند
hotspot U فضای خاص در تصویر یا نمایش که در صورت حرکت کردن نمایشگر روی آن کار خاصی میکند
demanded U تکنیک بار کردن بستههای پروتکل در حافظه فقط در صورتی که برای بخش خاصی نیاز باشند
demands U تکنیک بار کردن بستههای پروتکل در حافظه فقط در صورتی که برای بخش خاصی نیاز باشند
demand U تکنیک بار کردن بستههای پروتکل در حافظه فقط در صورتی که برای بخش خاصی نیاز باشند
attached processor U ریز پردازنده جدا در سیستم که تحت کنترل واحد پردازش مرکزی توابع خاصی را انجام میدهد
DPA U روش بار کردن پشتههای پروتکل در حافظه فقط وقتی که برای بخش خاصی نیاز باشند
capitulation U تسلیم شدن به دشمن قرارداد کاپیتولاسیون قراردادی که به موجب ان امتیازات خاصی به یک دولت خارجی و اتباع ان داده میشود
head-shrinkers U کسی که سر دشمن را بریده و به روش خاصی آنرا کوچک کرده و برای یاد بود و افتخار نگهداری میکرد روانپزشک
head-shrinker U کسی که سر دشمن را بریده و به روش خاصی آنرا کوچک کرده و برای یاد بود و افتخار نگهداری میکرد روانپزشک
inelastic demand U تقاضای غیر قابل کشش تقاضا برای اجناسی که به علت گرانی بیش از حد فقط طبقه خاصی قادر به خرید ان می باشند
port a punch card U علامتی تجاری برای نوع خاصی از کارت منگنه باقسمتهای سوراخ شده که میتواند با یک مداد یا قلم کاملا"برداشته شود
functioned U مجموعهای از دستورات برنامه کامپیوتری در برنامه اصلی که کار خاصی را انجام می دهند
functions U مجموعهای از دستورات برنامه کامپیوتری در برنامه اصلی که کار خاصی را انجام می دهند
function U مجموعهای از دستورات برنامه کامپیوتری در برنامه اصلی که کار خاصی را انجام می دهند
special interest group U که علاقمند به سخت افزار یا نرم افزار خاصی هستند
attributes U هر فایلی همراه با مجموعهای از دادههای کنترلی که توابع و خصوصیات خاصی از فایل را کنترل می کنند همراه است
attributing U هر فایلی همراه با مجموعهای از دادههای کنترلی که توابع و خصوصیات خاصی از فایل را کنترل می کنند همراه است
attribute U هر فایلی همراه با مجموعهای از دادههای کنترلی که توابع و خصوصیات خاصی از فایل را کنترل می کنند همراه است
omr U فرآیندی که علامتای خاص یا خط وط خاص به صورت خاصی
presentation graphics U گرافیک تجاری با کیفیت بالا که روی نکات مطرح شده بامدیریت در زمینه طرح ها وبودجه ها تکیه خاصی دارد نگاره سازی نمایشی
metal oxide semiconductor U روش تولید و طراحی برای خانوادههای خاصی از مدارهای مجتمع با استفاده از الگویی از هادیهای آهنی و اکسیر که روی نیمه هادی قرار دارند
sam U فضای ذخیره سازی که فقط داده خاصی قابل دستیابی است توسط خواندن داده قبلی در لیست
trade U داد و ستد کردن مبادله یا معاوضه کردن حرفه
traded U داد و ستد کردن مبادله یا معاوضه کردن حرفه
original equipment manufacturer U شرکتی که قط عاتی ایجاد میکند با استفاده از قط عات ابتدایی سایر تولیدکنندگان و محصول را برای برنامه خاصی طراحی میکند
reserved character U حرف مخصوص درسیستم عامل یا حرفی که تابع خاصی برای کنترل سیستم عامل داردوبرای مصارف دیگربه کارنمیرود
buttoning U شکل دایرهای که در صورت انتخاب از روی صفحه به وسیله صفحه کلید یا نمایشگر نمایش عمل خاصی را انجام میدهد
buttoned U شکل دایرهای که در صورت انتخاب از روی صفحه به وسیله صفحه کلید یا نمایشگر نمایش عمل خاصی را انجام میدهد
button U شکل دایرهای که در صورت انتخاب از روی صفحه به وسیله صفحه کلید یا نمایشگر نمایش عمل خاصی را انجام میدهد
in personam U علیه شخص خاصی علیه انسان
uberrima fides U صفتی است که در بعضی از قراردادها که باعث برقراری انواع خاصی از رابطه بین افراد میشود وجودش از شرایط صحت عقل است
increasing cost industry U حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
asynchronous U تابعی که جداگانه از برنامه اصلی اجرا میشود و وقتی اجرا میشود که یک موقعیتهای خاصی به وجود آمده باشند
outed U خارج
abroad U خارج
externals U خارج
externally U از خارج
non-combatant U خارج از صف
outside U در خارج
outsides U خارج
non combatant U خارج از صف
outside U خارج
out U خارج
outsides U در خارج
non-combatants U خارج از صف
outwith [Scotish E] <adv.> U خارج [از]
out [of] <adv.> U خارج [از]
external U خارج
outside [of] <adv.> U خارج [از]
out-of- U خارج از
off side U خارج از خط
aroint U خارج شو
out- U خارج
out of U خارج از
off U خارج از
out of tune U خارج
per U خارج از
forth of U خارج از
spinwriter U چاپگر کامپیوتر با کیفیت بالا نوع خاصی از چاپگرکامپیوتری با کیفیت بالا
Kurdish rug U فرش کردی [مناطق بافت به صورت پراکنده بوده و بافته های آن نیز تمایز خاصی از نظر نقشه با دیگر شهرها ندارند. در آن از لچک ترنج گرفته تا افشان و هراتی بافته می شود.]
off duty U خارج از نگهبانی
acentric U خارج از مرکز
outdoors U خارج از منزل
abaxile U خارج از مرکز
Recent search history Forum search
2off-season
1Evolution
2purchase off the registry
2purchase off the registry
1coffee table conversation piece
1recreationist
1کلمه assist در اصطلاح ساعت به چه معناست؟
1what is Labbad
1veterans
2Protozoa: entamoba coli cyst seen
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com